خرداد 96

ساخت وبلاگ
لحظه هایی پیش میاد که نیاز دارم بنویسم بعد مدت ها اومدم که بنویسم فشار ذهنی بسیار بسیار زیادی رو تحمل می‌کنم استرس و تنش و دگرگونی بزرگی و درون خودم تجربه می‌کنم. می دونم پر از اشکال های مخرب هستم و استرس اینکه نمیتونم به درستی با میلاد تعامل کنم خیلی به همم ریخته. از طرفی نمی تونم خوش اخلاق باشم از طرفی میدونم من باید خوش اخلاق باشم و با همه توانم حمایتش کنم یکمی برنامه م خلوت نیست. در واقع کارهام با برنامه ریزی قابل هندل شدن هستن ولی تعدا پارامترها زیاده و برای سازمان دهی کارهام کمی مشکل دارم چون استرس شخصی م خیلی زیاده و دایم نگرانم از طرفی میدونم دارم چاق میشم و باید ورزش و زودتر شروع کنم و ایجاد عادت برام چلنج ه بعد سال ‌ها دارم حس می کنم نیاز به آغوش پدر یا مادر دارم یا خواهر بزرگ تر. حتی کسی که مثل مامانم باشه که آروم برم پیشش ازم بپرسه اما چیزی نگم. فقط باهم چایی بخوریم و من بخوابم روم پتو بکشه و صبح ها با صدای نماز خوندنش از خواب بیدار شم دلتنگ ایرانم برای اولین بار بعد از اگست ۲۰۱۹ خرداد 96...ادامه مطلب
ما را در سایت خرداد 96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paridokhtam بازدید : 61 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1402 ساعت: 0:32

sometimes that happens, you have no way but talking to yourseld, thinking on your own, and crying in silenceI do not know how yoga can help me, but i feel like i need to do sometimesafter drinking i experience a set f emotions that i should try to understand afterwardsthis is just a try so, I am crying, tiny dops are soming down out of my eyes and I believe this is the way of getting calm at this momentevery signle word might have a story in your brain's library and you will recall the momeory after having the word on your tonguea set of things happen and hey it is your lifedo not let everything come but let everything go as you cannot change the identity of the things already exist in your life but you can choose and pick from the things flowing towards you :)cry girl cry ... خرداد 96...ادامه مطلب
ما را در سایت خرداد 96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paridokhtam بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 11:57

it has been a long time i have not posted here. lots of things happened to me during the time and lastly i came across an incident that is affecting me everyday more than the day before, you say it gets intensified every single moment that passes forwardThe incident happened to me last Friday; at the moment, i was not aware of the thing called assulting or harassment. but, fortunately, i got aware of what happened at that time at the back of the wall. you know, i feel like classifying people based on their everything is a wrong way; however, it is not fair to give a right to every garbage behavior. i think it is totally fair for me to say someone is a bad guy in my eyes based on my experience withthem. some people are hard, but some of them are illiterate garbage humen who cannot think beyond their assholishness. i cannot put in words how i feel about that guy, but the thing comes out for me is that i need to explore my understanding of the word harassmenti can say i have a lot of feelings to share but no words. i wanna cry but i cannot. i am mad and too sad. i want a revenge, but i more need peace and love. i feel i need to keep myself away from every strange person in my life. need to form a new comfort and safe zone for myself and my loved ones,i cannot say how i am feeling ..... خرداد 96...ادامه مطلب
ما را در سایت خرداد 96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paridokhtam بازدید : 77 تاريخ : پنجشنبه 25 اسفند 1401 ساعت: 21:38

به سختی حالم خوب میشه ... احساس می‌کنم توان روحیم خیلی کم شده. وقتی ایران بودم و هیچی نداشتم انگیزه م خیلی بیشتر از الان بود. حس می‌کنم بهترین کار برام اینه که برم توی تراس و خودمو پرت کنم پایین. تو این فاصله یه رقص شادمانه به پاس خاتمه این زندگی بکنم و بعدش از هر چیزی که هست و نیست قطع شم. تمام چیزی که میخام اینه و خیلی بهش رغبت دارم. ولی بازداشته میشم ازین کار به دلایل خیلی زیادی که به ذهنم خطور میکنه. اولیش اینه که من اونقدرها هم خاص نیستم و بسیارند افرادی که مثل منن، به قول مردم افسرده و بی ثبات دومیش اینه که یک سری انسان من و دوست دارن. میلاد، مامی، وجی و الخ سومیش اینه که اعتماد ندارم به هیچ چیزی ولی درد میکشم و وسعت این درد از وزنه ای که روی قلب و مغزم هست قابل فهمه. ای کاش تقدیر خودش منو برای حذف شدن از زمین انتخاب کنه زودتر  خرداد 96...ادامه مطلب
ما را در سایت خرداد 96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paridokhtam بازدید : 42 تاريخ : يکشنبه 25 دی 1401 ساعت: 18:16

مطلقا هیچ دلیلی برای زندگی کردن ندارم. حالم نه بده نه خوب. البته میدونم بده اما نمیفهممش. دوست ندارم دیگه ادامه بدم به زندگی جرات خودکشی و هم دارم

خرداد 96...
ما را در سایت خرداد 96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paridokhtam بازدید : 120 تاريخ : پنجشنبه 2 تير 1401 ساعت: 12:34

روزهایی رو دارم تجربه میکنم که جدیده، اونقدر این حس افسردگی معتاد کننده هست که ترکیبی از جذابیت، تفکر، لذت، دنج بودن، و حتی امیدواری و به همراه داره. راستش حس میکنم استرسی ندارم اما همزمان احساس نمی کنم توی دنیا کار مهمی برای انجام دادن داشته باشم. جرات خودکشی و دارم اما دلم نمیخواد خودکشی کنم. هنوز هستن چیزهای جذابی که میتونم بهشون فکر کنم، مثل سفر و دیدار یک نسخه دو نسخه یا حتی سه نسخه جدید از خودم. میلاد و خیلی دوست دارم. میلاد هم منو خیلی دوست داره. دوست دارم یه جایی دراز بکشم و فقط از میوه و سبزی تغذیه کنم. دوست دارم، دوست دارم روح آزادتری داشته باشم و قوی تر پرواز کنم و هر روز سبک تر و عمیق تر بشم ...بقیه شو نمینویسم، هنوز سر باز نکرده ... خرداد 96...ادامه مطلب
ما را در سایت خرداد 96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paridokhtam بازدید : 124 تاريخ : پنجشنبه 2 تير 1401 ساعت: 12:34

خودخوریم دوباره شدید شده، مازوخیسم!امروز طی تماس تلفنی که با ایران داشتم، خواهرم تو جمع فامیل تلفن و دست به دست کرد و من بیشتر و بیشتر متوجه تغییرات ناشی از تغییر محیط زندگی شدم. فردی که به اپن بودن م خرداد 96...ادامه مطلب
ما را در سایت خرداد 96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paridokhtam بازدید : 129 تاريخ : چهارشنبه 6 فروردين 1399 ساعت: 18:44

توی این مدت اتفاق های خیلی زیادی افتاده ...سرانجام من پوزیشنی که بهش علاقه داشتم رو پیدا کردم، در یک شهر زیبا و دوست داشتنی مثل همیشه آدم ها رو هر پله ای که باشن، پله های بالاتری هست که نیل دارن به او خرداد 96...ادامه مطلب
ما را در سایت خرداد 96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paridokhtam بازدید : 128 تاريخ : چهارشنبه 23 بهمن 1398 ساعت: 11:06

از اولین باری که اینجا در مورد تصمیمم برای اپلای به خارج کشور نوشتم تقریبا 4 سال تمام میگذره.توی این چهار سال اتفاقات خیلی زیادی افتاد، من بزرگ تر شدم، تصمیم گرفتم اپلای نکنم، زندگیم تغییر کرد و تصمیم خرداد 96...ادامه مطلب
ما را در سایت خرداد 96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paridokhtam بازدید : 140 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 22:29

بعد از پستی و بلندی هایی که در این دانشگاه طی کردم، نهایتا فهمیدم به موضوع این کار علاقه مندم، به استاد علاقه مندم، ولی به این گروه و به کورس هایی که قراره بخونم، و به این شهر نه.خیلی داغونم، خیلی است خرداد 96...ادامه مطلب
ما را در سایت خرداد 96 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paridokhtam بازدید : 155 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 22:29